رفته بودم زاهدان خانۀ دوستم. بسیار ناراحت بود
و از طرد دخترش بخاطر ازدواج با یک پسر سنی حرص میخورد.
میگفت راضی بودم با یک پسر مسیحی ازدواج میکرد اما با سنی نه!
گفتمش: این مزخرفات ساختۀ ملاهای رند است و نه اراده ائمه!
درباره این سایت